بسم الله قل هذه سبیلی؛ أدعوا الی الله علی البصیره، أنا و من اتبعنی سبحان الله . ما أنا من المشرکین یوسف/108 (ای رسول) بگو راه من این است که من و پیروانم با بصیرت کامل همه مردم را به سوی خدا می خوانیم، خدای یکتا منزه است و من از مشرکان نیستم. یوسف/ 108 چند روز پیش با عده ای از رفقا بودیم که بحثی ذر گرفت و من هم طبق معمول! کلی منبر رفتم اما کمی بحث نیمه کاره موند و احتیاج به تحقیق و مطالعه بیشتر هم حتماً داشت این شد که قول دادم موضوع بحث رو تو وبلاگ بگذارم. موضوع بحث هم این بود که ما بیایم و از فعالیت های فرهنگی که دیگران دارند انجام می دهند استفاده کنیم و با تأییدی که نسبت به فعالیتشون نشون می دیم، تو کارنامه و بیلان کارمون ویا حتی برای منفعل نموندنمون استفاده بکنیم. در جواب این «دوست عزیز» هم من آیه بالایی این پست رو خوندم و گفتم که این کار خوبیه به شرطی که شرایط حداقلی کار فرهنگی رو داشته باشه. و حالا کمی در مورد آیه 108 سوره یوسف: در سوره یوسف پس از روایت داستان حضرت یوسف(ع) که احسن قصص است و اتمام داستان، حدود 10 آیه در انتهای سوره آمده که در این آیات پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) مخاطب قرار گرفته است. آنچه که درر آیه 108 سوره یوسف مورد تأکید قرار گرفته است و به رسول خدا هم سفارش شده که به امتت هم این را بگو این است که: طریقه من و پیروانم این است که مردم را به واسطه افزایش بصیرتشان به خدا دعوت می کنیم. که چند نکته را می توان از این آیه و چند آیه قبل و بعد آن استفاده کرد: 1- روش پیامبر و به تَبَع،روش تبلیغ در مکتب اسلام بر مبنای فهم و بینش است. بنابراین در این مکتب روش های تبلیغی و دعوت به حقی که در آن خبری از بصیرت نیست جایی ندارند. 2- ممکن است این سؤال پیش بیاید که:« خوب همه مردم که حاضر به فهمیدن و ارتقاء بینش خود نیستند بنابراین با پیش رو گرفتن این روش، آن عده از مردم که اتفاقاً اکثریت مردم هم هستند به جبهه حق نمی گرایند.» پاسخ این مسئله در آیه 103 یعنی پنج آیه قبل تر آمده است. که به پیغمبر چنین می فرماید که: « وتو هر چند جهد و ترغیب در ایمان مردم کنی باز اکثر آنان ایمان نخواهند آورد و یا در آیه 106 هم چنین آمده: « وبیشتر آنها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند» 3- همان طور که گفته شد دعوت حقیقی به خدا همراه و گره خورده با افزایش بصیرت است. در یک لایه بالاتر می توان چنین نتیجه گرفت که: دعوت به خدا دعوتی نیست که به هر طوری که شد صورت بگیرد بلکه همواره با شناخت، تفکر و بصیرت توأم است. آنچه که گفته شد به طور طبیعی این نتیجه را خواهد داد که: آن دعوت به حقی که در آن کسب بصیرت و معرفت نه تنها به عنوان مبنا پذیرفته نشده و بلکه مورد غضب و نا مطلوب شمرده می شود قطعاً دعوت به حق نخواهد بود و بلکه در زمره دعوت به ضلالت و گمراهی جای می گیرد. چرا که از راه غلط نمی توان به نتیجه مطلوب رسید. 4- در آیه 109 به سیر در زمین و عبرت گیری از سرگذشت گذشتگان توصیه شده است و به راستی هم شاهد مثال آنچه گفته شد در سیره انبیا و ائمه وجود دارد. آنچه که در این چند خط آمد تنها از باب تبیین استراتژی فعالیت های بسیج و بسیجی وار بود و قطعاً نیاز به تأمل و تدبر بیشتری دارد. - منابع: - قرآن کریم ترجمه آیت الله مکارم شیرازی - ترجمه تفسیر المیزان علامه طباطبایی - قرآن کریم ترجمه مهدی الهی قمشه ای پ.ن: در مورد حجاب واقع شدن علم بعدها – اگر خدا توفیق دهد- صحبت خواهیم کرد. یا حق
نویسنده: کادح |
سه شنبه 86 آذر 13 ساعت 11:36 صبح
|
|
نظرات دیگران نظر
|